سیزدهمان به در

ساخت وبلاگ
سیزدهمان به عشق، سلامتی و امیّد به در...

سیزدهمین روز سالمان را به آغوش طبیعتی باز گشته ایم که درختانش سایه دارِ زندگی مان، آفتاب و ماهتابش فانوس تاریکی هایمان، کوه هایش نماد پایداریمان و صدای هر قطره از پاکی آبش هارمونی شروع حیاتمان است.

خدایمان را طبیعت گونه-خالصانه- شاکریم که برای درک زیبایی ها و خوبی ها؛ زشتی ها و پلیدی هارا در ماهیت عالم نهاد.

و طبیعت را به خاطر احساسات، مهربانی ها، و بی رحمی هایش سپاس گذاریم که برایمان جهانی رقم زده رنگین!

بهار به خیر میگویم به شکوفه های گیلاس و زردآلو که جان را به تصویر کشیده اند و هوا را به عطر.

سیزدهمان به رحم، دوستی و وحدت به در...

---------------------------------------------------------

 

 

کاری به اینکه اومدی و سیزده به در تو باغ دایی ام کوفتم شد ندارم به جهنم که مهراب گوش کردم و گریه کردم، اما یه بار دیگه جایی بیای که من هستم همه چی کف دست  فک و فاملیته، میدونی چقد دیوونه ام که زیر سوال رفتن خودمو در نظر نگیرم!

وقتی بین خودتو پسر عمه ات و دایی ام میخوای چیتتاماغم کنی؛ به فکر رفتن آبروت وسط جمع باش چون من اگه جلو چشمو خون بگیره نه چشم و ابرو کردن مامان رو میبینم نه ضربه های آرنج سمیرا رو میفهمم پس فک نکن اونا یا بقیه میتونن هواتو داشته باشن؛ بخوام میری زیر سوال!

صاد و سین ما...
ما را در سایت صاد و سین ما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tanhadarshahreshologh بازدید : 140 تاريخ : يکشنبه 29 ارديبهشت 1398 ساعت: 7:44