حال تو بگو وقتی دوباره برگشتی و دستان یخ زده و بی حس مرا میان دستانت گرفتی تا دوباره بگویی«هستی»ولی از شدت سوز ناگهان دستانت را عقب کشیدی!راحت باش که من هم اینگونه و در این خانه ی تنگ خاکی راحت و اسوده ام:)
از طرف زنده هایی که زندگی را نچشیدند
صاد و سین ما...برچسب : نویسنده : tanhadarshahreshologh بازدید : 157